تولد یکسالگی آیلین خانوم
چند روز قبل از تولدم عمه جون زهره و خاله جون زینب پیشمون بودن و به مامانی کمک کردن تا خونه رو واسه جشن تولدم آماده کنم دو روز قبلش هم باهم رفتیم بازار و وسایل تزئینات جشن رو خریدیم مامان جون باباجونم هم واسم کادو خریدن.بعضی از تزئینات رو هم مامان رویا و خاله جون زینب باهم درست کردن ...تمی که واسم انتخاب کرده بودن تم کیتی بودش ، روز تولدم خاله جون زهرا بلیط داشتن باید یه روز قبلش میرفتن مشهد نشد که بیادش از طرفی دقیقا همین ماه بهمون خبر داد که نی نی کوشولو توراهی دارن ،مامان رویا خیلی خوشحال شد که یه همبازی واسم پیدا شده، و دعا میکرد ان شالله سالم بدنیا بیاد..
خاله جون فاطی و دختر خاله کوثرم صبح روز تولدم اومدن خونمون....
ساعت هفت و نیم جشن تولدم شروع شد دقیقا من نیم ساعت قبل از شروع جشن ،خواب بودم اون روز حالم خوب نبود سرما خورده بودم کمی تب داشتم مامان رویا نگران بود ولی خدارو شکر وقتی بچه ها واسه جشنم اومدن حالم کمی بهتر شد...
اینم عکسام